page contents
بلاگمهارت‌های پایه دانشجویی

9 باور بازدارنده از کسب و کار دانشجویی

باورها و پیش‌نگاشت‌های ذهنی چقدر با تلاش برای کسب و کار دانشجویی ارتباط دارد؟ باورها هرچه که باشند، درست یا نادرست دیدگاه ما رو به زندگی شکل می‌دن. وقتی باوری در ذهن ما جای بگیره فرماندهی لحظات زندگی رو در دست می‌گیره. بنابراین باورهای غلط در زندگی موجب می‌شن که شیوه‌های اشتباه را در پیش بگیریم. براساس باورهای نادرسته که تصمیمات غلط می‌گیریم.

در نهایت باعث عدم رضایت ما از زندگی می‌شن. اما برای یک زندگی دانشجویی چه باورهایی سمی هستن؟

در زندگی بعضی از دانشجوها باورهایی وجود داره که باعث می‌شه ناامید و سرخورده بشن. باورهایی که ذهنیتش روبه نحوی شکل می‌دن که “من برای هیچ کاری مناسب نیستم” یا “آخرش که چی؟”

باورهایی که تو ذهن ما شکل گرفته، حاصل زندگی زیسته ماست. القائات جامعه و اطرافیان این باورها رو شکل دادن.

ولی آیا ما محکومیم که تا ابد باورهای نادرست را با خودمون یدک بکشیم؟ نه اصلا! روزی و جایی باید این باورها رو بشناسیم و باهاشون شجاعانه مقابله کنیم.

بنابراین واسه اینکه رضایت بیشتری از زندگی به دست بیاریم لازمه سه مرحله زیر به ترتیب و باقاطعیت انجام بدیم:

  • شناسایی باورهایی که بازدارنده و مخرب هستن.
  • شناخت عوامل ایجادکننده باورهای نادرست و در نظر گرفتن شرایط فعلی
  • جایگزینی یک باور انرژی بخش، محرک و بهره‌ورساز براساس یافته‌های جدید

دوران دانشجویی معمولا از 18 سالگی تا 35 سالگی بسیاری از ما را درگیر می‌کنه. این دوران نسبتا طولانی را می‌تونیم به جرات شیرین‌ترین و بهترین دوران زندگی هر فرد بدونیم.

تو این مقاله ما درباره باورهای نادرستی صحبت می‌کنیم که باعث می‌شن تا در دوران دانشجویی، منفعل و ناکارآ باشیم.

  1. صحبت کردن درباره پول و کسب درآمد شرم‌آوره

خجالت از حرف زدن درباره پول، یکی از متداول‌ترین چیزاییه که باهاش روبرو می‌شیم. بعضی از دانشجوها از اینکه درباره کسب درآمد در دوران دانشجویی و بدست آوردن پول صحبت کنن شرم دارن. بعضیا هم میگن که وقتی با  پدرم درباره کار کردن حرف زدم خیلی ناراحت شد. به من گفت “مگه من برای تو چی کم گذاشتم یا تو چی کم داری که بخوای کار کنی؟” استقلال مالی بخش مهمی از استقلال ماست.

این مهم بدون توانایی کسب درآمد امکان‌پذیر نیست. به هر حال چه دیر یا چه زود ما باید به استقلال مالی برسیم. اگر این کار رو دیر شروع کنیم روزها و شب‌هایی رو از دست می‌دیم که بسیار ارزشمند بودن. به هر حال آدمایی هستند که مثل ما فکر نمی‌کنند و دنبال مهارت‌افزایی برای کسب درآمد هستند. بی‌تعارف، زندگی برمبنای اقتصاد می‌چرخه. همانطور که یک کشور برای بقای خودش به اقتصاد قوی نیاز داره، ما هم به عنوان انسان به درآمد مالی خوب نیاز داریم.

  1. دانش مقدسه و نباید در کنار مسائل مالی قرار بگیره

شاید این باور نادرست از این ناشی شده باشه که همیشه از ما پرسیدن علم بهتره یا ثروت؟ خوب پاسخ ما همیشه القائی بود و باید می‌گفتیم علم. ولی اگر کمی با خودمون خلوت کنیم و به این مسئله دقیق‌تر نگاه کنیم می‌بینیم که این دوتا رو اصلا نباید با هم مقایسه کنیم. این دو مقوله از یک جنس نیستن. هردوی اینها خوبن هردو برای زندگی ما لازمن. پولی که از راه علم و دانش به دست بیاد چه بسا ارزشمندتر هم هست. چرا باید بپذیریم که تقدس دانش با کسب درآمد از بین می‌ره. اتفاقا برعکس، دانشی که موجب ثروت‌آفرینی بشه بسیار ارزشمندتره.

  1. حتما باید کاری انجام بدم که با مدرک تحصیلی من ارتباط داره

این باور محدودگر هم از جمله مواردیه که باعث می‌شه یک فرد، ذهنش رو بسته نگه‌داره. ایده‌آل اینه که ما از ابتدا رشته مورد علاقه و متناسب با روحیات خودمون رو انتخاب کرده باشیم. از ابتدا که وارد این رشته شدیم با چشم‌انداز روشنی درس خونده باشیم و مهارت‌های لازم رو هم برای یک زندگی دانشجویی با کیفیت کسب کرده باشیم. ولی اگر اینجور نباشه چی؟ اگر از ابتدا انتخاب اشتباهی داشته باشیم و به خاطر خیلی از مسائل مجبور بودیم که این رشته رو ادامه بدیم چاره چیه؟  آیا باید اجازه بدیم یه اشتباه در گذشته روی مابقی زندگی ما تاثیر بذاره؟

  1. آموزه‌های دانشگاهی باید برای اشتغال کافی باشن

چیزی که توی ذهنیت همه ما جا گرفته اینه که چیزهایی که توی کلاس‌های درس به ما یاد می‌دن باید برای زندگی ما مفید باشه. ولی آیا واقعا این اتفاق میوفته؟ توی بعضی از رشته‌ها مفاد درسی و کتاب‌ها به اندازه کافی کامل نیستن. از طرفی مسائلی که توی زندگی باهاشون روبرو می‌شیم اینقدر پیچیده و زیاده که شاید توی هیچ کتابی نتونین پیداش کنید. وقتی به این باور برسیم که آموزه‌های دانشگاهی واسه کسب و کار کافی نیستن، خودمون برای خودمون تصمیم می‌گیریم. تصمیم می‌گیریم که در کنار کسب مدرک به فکر یادگرفتن مهارت هم باشیم. تصمیم می‌گیریم حالا که جامعه نسبت به ما احساس مسئولیت نمی‌کنه، خودمون نسبت به خودمون احساس مسئولیت کنیم.

  1. باید در یک سازمان یا اداره استخدام بشم و حقوق ثابت داشته باشم

فرهنگ قالب جامعه ما اینه که شغل فقط یعنی اینکه توی یک اداره کار کنی. اینکه هر روز صبح زود از خواب بیدار بشی و بری سر کار و تا ظهر یا عصر کارکنی و در پایان ماه حقوقت رو بگیری. چه کار کرده باشی چه کار نکرده باشی یه حقوق ثابت داشته باشی. بیمه داشته باشی. به یه سازمان وصل باشی. بیایین با خودمون روراست باشیم. این اتفاق دیگه خیلی نخواهد افتاد. سازمان‌ها و ادارات به سمت خودکارسازی حرکت می‌کنن که طبیعتا تعدیل نیرو و واسپاری به بخش خصوصی از جمله برنامه‌های اصلیشونه.

بخش‌های خصوصی که برای ادارات تامین نیرو می‌کنن بدون تعارف “بردگی مدرن” رو راه‌اندازی کردن. با حقوقی بسیار کم ساعت‌های طولانی از روز شما رو می‌خورن. پس باید بپذیریم که در شرایط فعلی منتظر استخدام موندن عاقلانه نیست. تا چندسال باید منتظر باشیم که یه جایی ما رو استخدام کنه؟ اگر نکرد چی؟ از محدویت سنی ادارات برای استخدام اطلاع دارین؟ می‌دونید اگر از اون سن رد بشین دیگه هیچ اداره یا سازمانی ما رو استخدام نمی‌کنه؟ می‌تونیم به جای اینکه سال‌ها منتظر استخدام سازمان‌ها باشیم، خودمون برای خودمون یه سازمان ایجاد کنیم.

  1. غیراز درس خوندن نباید بر هیچ چیز دیگه تمرکز کنم

من اینقدر درگیر درسا و امتحانام هستم که اصلا وقت نمی‌کنم چیز جدید یاد بگیرم. اگر بخوام دنبال یادگرفتن چیزای جدید باشم تمرکزم برای درس خوندن بهم می‌خوره. شاید این جملات ناشی از اعتماد به نفس پایین ما باشه. شاید هم خودش توی یک باور غلط دیگه ریشه داشته باشه. ولی چیزی که برای علم ثابت شده اینه که ذهن انسان قابلیت‌های زیادی داره. ما آدم‌ها از همه ظرفیت‌های ذهنی خودمون استفاده نمی‌کنیم. یا شاید هم این جملات از این موضوع ناشی شده باشه که ذهنمون رو ساماندهی ندادیم. اگر تصمیم‌بگیریم که روزی 2 ساعت برای یادگرفتن مهارت جدید اختصاص بدیم، ذهن زمینه رو برای یاگیری ما فراهم می‌کنه.

  1. یادگرفتن چیزهای جدید برای من غیرممکنه

این عجیب‌ترین دلیل و یا بهتر بگیم بهانه‌ایه که میشه شنید. اگر شما هم فکر می‌کنین توانایی یادگیری چیزهای جدید رو ندارین باید ریشه این فکر رو با جدیت موشکافی کنید. به هر حال شما سال‌های زیادی درس خوندین و چیزهای جدیدی رو تونستید یاد بگیرید. چه عاملی باعث شده که فکر کنید بعد از این توان یادگیری شما متوقف شده؟ باز هم پژوهش‌ها نشون می‌ده یادگیری انسان هیچ‌وقت متوقف نمی‌شه. اونم در سن و سالی که تازه زمان باروری و رویش ماست.

  1. آدمایی که برای خودشون کار می‌کنن حتما یه پشتوانه مالی دارن

بسیاری از کارهایی که شما می‌تونید انجام بدین نیاز به سرمایه‌های مالی نداره. درسته که تصمیم‌گیری با سرمایه خوب احتمالا کسب و کار موفق‌تری رو در پی داره. ولی این به معنی این نیست که با سرمایه کم یا بدون سرمایه هیچ کاری نشه کرد. سرمایه شما فکر و دانش شماست. اینکه بدونید چطور می‌تونید از این فکر و دانش خودتون استفاده کنید.

  1. باید فورا به موفقیت و درآمد بالا برسم

باور مخرب و بازدارنده دیگه اینه که تصور کنید حتما باید در مدت زمان کوتاه به درآمد بالا برسید. این باور اینقدر مخربه که اگر جلوی شروع ما رو نگیره حتما در مدت کوتاهی باعث دلسردی میشه.

این نکات رو گفتیم تا باب جدیدی رو باز کنیم. باب جدیدی برای تاثیر سواد اطلاعاتی به کسب درآمد. اینکه چطور میشه از دانش و تحصیلاتمون درآمد کسب کنیم. اینکه چطور در دوران دانشجویی در کنار درس خوندن درآمد داشته باشیم.

مشاهده بیشتر

شهربانو صادقی گورجی

شهربانو صادقی گورجی هستم. کارشناس ارشد علم اطلاعات و دانش شناسی. قصد دارم تجربیات ۲۰ ساله خودم رو در حوزه مهارت‌های سواد اطلاعاتی و جستجو و بازیابی منابع به دانشجویان و پژوهشگران منتقل کنم. امید است با تجهیز به مهارت‌های دانشی، زندگی بهتری برای خود و اطرافیانمان رقم بزنیم و جامعه دلخواهی را بسازیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا